دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ق.ظ
نشست دوم ...
نشست "کتابخوان" اینروزها شده سوژهای برای بحثها و گفتگوهای عمومی در گروههای تخصصی در فضای فیزیکی و فضای مجازی و البته دیدگاههای مثبت و منفی بسیاری که در مورد این طرح وجود دارد، نشان دهنده این است که "کتابخوان" در بین اهالی کتاب، مورد توجه قرار گرفته و محلی از اعراب پیدا کرده است.
چندی پیش (و پس از برگزاری نشست اول کتابخوان در استان یزد) مطالبی از نشست اول کتابخوان نوشتم و از ناچسب بودن آن مراسم برای خودم گفتم و اینکه معایب ریز و درشتی در کار وجود داشت.
اما به واقع نشست دوم را باید موفقتر دانست و به هدف نزدیکتر.
چندی پیش (و پس از برگزاری نشست اول کتابخوان در استان یزد) مطالبی از نشست اول کتابخوان نوشتم و از ناچسب بودن آن مراسم برای خودم گفتم و اینکه معایب ریز و درشتی در کار وجود داشت.
اما به واقع نشست دوم را باید موفقتر دانست و به هدف نزدیکتر.
نشستی که در سالن اجتماعات کتابخانه امام علی برگزار شد و از خیلی از معایب نشست اول عاری بود. سالن و نور و صدا و ارائهها و کتابها، همه مطلوبتر بودند و دلچسبتر و گیراتر؛ اجرا هم البته (هرچند باید از دوست خوبم آقای بمانی هم بخاطر اجرای نشست اول تشکر کنم و قدردان تلاش ملموس و دلسوزانه ایشان برای اجرای مطلوب اولین تجربه نشست کتابخوان در استان باشم.)
اما آنچه به نظرم میآید این است که نباید به این حد قانع بود و ماند. نشست دوم علیرغم محاسن بسیاری که داشت اما هنوز هم از مخاطبان اصلی و آنهایی که نشست برای "کتابخوان" کردن آنها برگزار میشود خالی بود. آنهایی که آمده بودند به نظرم عمدتاً اهل مطالعه بوده و هستند و شاید "کتابخوان" آنها را کتابخوانتر نکند!
نمیدانم، شاید بهتر میبود اسم این نشستها را نشست "کتابنخوان" میگذاشتیم و شرایطی فراهم میشد برویم در میان آنهایی که نمیخوانند و برای آنها کتابهای جذاب و کَشَنده معرفی کنیم تا آنها هم به باغ و بوستان پرطراوت کتاب و مطالعه قدمی بگذارند.
شاید لازم است هریک از ماها و هریک از کتابداران عزیز یک "نشست کتابخوان" باشند، مشاور کتاب شوند و کتابهای خوب و مفید به مخاطب کتابخانهای و غیرکتابخانهایشان معرفی کنند؛ و حتماً و حکماً پیش از آن که یک "کتابخوان" باشند، باید یک "کتابخوان" باشند.
البته نباید از حق بگذریم، نشستهای کتابخوان اگر به خوبی و به درستی مخاطباناش را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند و بازتاب وسیع و مطلوبی از آن در جامعه شکل بگیرد و از طرحی که تنها باید اجرا شود، خارج شود، میتواند به مرور در دل مخاطبان اصلی جا باز کند و آنها را "کتابخوان" و "کتابخوانتر" کند.
+ نشست دوم آن طور که قبلاً گفته بودم، قرار بود حکومتی باشد که به دلایلی آن نشست خاص با حضور مسئولان ارشد استان، فعلاً به تعویق افتاد. نشست دومی که برگزار شد، در واقع خیلی سریع و با یک روز تأخیر جایگزین نشست دوم اصلی (همان نشست حکومتی) شد!
++ دوستی گفت چرا مدتی است از مطالب طنز در سفره صبحانه خبری نیست، گفتم: طنز، آدم خودش را میخواهد. هرکسی اهل آن نیست که با زبان طنز با او سخن بگویی. یکی طنز را انتقاد شیرین و گزنده و تأثیرگذار میداند و از آن استقبال میکند و دیگری طنز را فحش و لجنپراکنی میداند! کاری هم نمیشود کرد، هرکس نظر خودش را دارد ...
+++ خدا به بلاگفا عقل وافری عطا کند که با تعطیلی چندماههاش جمع مستان را آنگونه گسست که هر مستی، سرش به کاری گرم شد و از گِرد سفره صبحانه ما متفرق!
اما آنچه به نظرم میآید این است که نباید به این حد قانع بود و ماند. نشست دوم علیرغم محاسن بسیاری که داشت اما هنوز هم از مخاطبان اصلی و آنهایی که نشست برای "کتابخوان" کردن آنها برگزار میشود خالی بود. آنهایی که آمده بودند به نظرم عمدتاً اهل مطالعه بوده و هستند و شاید "کتابخوان" آنها را کتابخوانتر نکند!
نمیدانم، شاید بهتر میبود اسم این نشستها را نشست "کتابنخوان" میگذاشتیم و شرایطی فراهم میشد برویم در میان آنهایی که نمیخوانند و برای آنها کتابهای جذاب و کَشَنده معرفی کنیم تا آنها هم به باغ و بوستان پرطراوت کتاب و مطالعه قدمی بگذارند.
شاید لازم است هریک از ماها و هریک از کتابداران عزیز یک "نشست کتابخوان" باشند، مشاور کتاب شوند و کتابهای خوب و مفید به مخاطب کتابخانهای و غیرکتابخانهایشان معرفی کنند؛ و حتماً و حکماً پیش از آن که یک "کتابخوان" باشند، باید یک "کتابخوان" باشند.
البته نباید از حق بگذریم، نشستهای کتابخوان اگر به خوبی و به درستی مخاطباناش را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند و بازتاب وسیع و مطلوبی از آن در جامعه شکل بگیرد و از طرحی که تنها باید اجرا شود، خارج شود، میتواند به مرور در دل مخاطبان اصلی جا باز کند و آنها را "کتابخوان" و "کتابخوانتر" کند.
+ نشست دوم آن طور که قبلاً گفته بودم، قرار بود حکومتی باشد که به دلایلی آن نشست خاص با حضور مسئولان ارشد استان، فعلاً به تعویق افتاد. نشست دومی که برگزار شد، در واقع خیلی سریع و با یک روز تأخیر جایگزین نشست دوم اصلی (همان نشست حکومتی) شد!
++ دوستی گفت چرا مدتی است از مطالب طنز در سفره صبحانه خبری نیست، گفتم: طنز، آدم خودش را میخواهد. هرکسی اهل آن نیست که با زبان طنز با او سخن بگویی. یکی طنز را انتقاد شیرین و گزنده و تأثیرگذار میداند و از آن استقبال میکند و دیگری طنز را فحش و لجنپراکنی میداند! کاری هم نمیشود کرد، هرکس نظر خودش را دارد ...
+++ خدا به بلاگفا عقل وافری عطا کند که با تعطیلی چندماههاش جمع مستان را آنگونه گسست که هر مستی، سرش به کاری گرم شد و از گِرد سفره صبحانه ما متفرق!