سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ق.ظ
نشستی که به دلم ننشست!
پیش پُستار:
جا دارد ابتدا به همه مخاطبان عزیزم سلامی
عرض کنم، چه آنهایی که در مدت عدم حضور بنده آمدند و چه آنهایی که
نیامدند.
راستش را بخواهید امروز اتفاقی و یهویی تصمیم گرفتم سری به وبلاگ خاک
خورده "سفره صبحانه" بزنم. مطلبی را که یک هفتهای است در گلویم مانده بنویسم و به
یک شکلی استارت مجددی برای آغازی دیگر بزنم. در این مدت غیبت طولانی، البته سرم به
برخی شبکههای اجتماعی گرم بوده و هست. اما به نظرم هیچکدام جای وبلاگ را در فضای
مجازی نمیگیرد. هرچند میدانم خیلی از شما دوستان عزیز با این نظر بنده کاملاً
مخالفید اما من هم برای خودم دلایل خاص و محکمی دارم. بگذریم، موضوع این پست اساساً
چیز دیگری است.
مدتی است نهاد کتابخانههای عمومی طرحی ملی را در دست اجرا دارد
تحت عنوان طرح "نشست کتابخوان" یا به قول دوست و همکار
عزیزمان در روابط عمومی نهاد، "نشست کتابخوان". (با
تأکید ویژه بر جدانویسی کتاب و خوان که البته با این تعبیر، این نشستها سفرهای
هستند پر از کتاب برای اهالی مطالعه!)


این نشستها آن چنان که در تعریف آن آمده
است، جلساتی است برای معرفی و به اشتراکگذاری کتابهای خوانده شده که با حضور
فرهیختگان، اهالی کتاب، اهالی رسانه، کتابداران و سایر اقشار جامعه برگزار میشود.
نهاد کتابخانههای عمویم هم البته ساز و کار مشخصی برای اجرای نشستها تعریف و
ابلاغ کرده که البته جدای از برخی ضعفها و نقایص، وضعیت روشنی را برای مجریان طرح
ترسیم میکند.
اولین نشست این طرح نیز با حضور و مجریگری دبیرکل نهاد
کتابخانههای عمومی، خردادماه امسال در تهران برگزار شد و از پس آن، نشستهای بعدی
یکی پس از دیگری در سایر استانها به اجرا درآمد. قرعه بیست و چهارمین جلسه هم
البته 25 مردادماه به نام ما یزدیها خورد.
به زعم خیلی از دوستان، نشست بدی از
آب درنیامد، ولی نشست اول لااقل به دل این حقیر که
ننشست!
کمبود و نقص هم البته در بخشهای مختلف کم
نداشتیم. از سالن پرستون و سِن کوتاه بگیرید تا کتابهای نه چندان دلچسبی که معرفی
شدند و ضبط برنامه با دو دوربین به جای سه دوربین و ...
نور سالن و نحوه اجرای
مجری و دلزدگی اکثر مخاطبان از سنگینی جلسه را هم البته به این کمبودها
بیفزایید.
راستش را بخواهید پیش از آغاز برنامه حدس چنین نتایجی را میزدم ولی
نه در این حد و نه با این شدت. شاید یکی از مشکلات ریشهای نشست اول این بود که همه
دستاندرکاران بزرگ و کوچک آن، خیلی جدیاش نگرفتند و شد آنچه شد!
امیدوارم
نشستهای بعدی از معایب فاحش نشست اول خالی باشند.
+ آنگونه که بنده دیدم و تجربیات حقیر میگوید، نشستهای کتابخوان هزینهبردار است و
شاید بتوان گفت از برخی برنامههای پیشین نهاد خرج بیشتری رو دست تهران و استانها
بگذارد. از هزینه فیلمبرداری و سفر مسئولان نهاد به استانها و چاپ بنرها و نور و
تزئین سِن و سالن تا خیلی چیزهای خرد و جزئی دیگر. فقط امیدوارم اثرگذاری این طرح
بر روی مخاطبان واقعی طرحهای مربوط به کتابخوانی (یعنی عامه مردم) زیاد
باشد.
++ نشست دوم یزد تقریباً حکومتی است. مکان جلسه استانداری است و ارائه دهندگان هم تقریباً همگی از مسئولانند. شرایط خاصی است که امیدوارم باز همان مخاطبان اصلی (یعنی عامه مردم) از آن منتفع شوند.
+++ امیدوارم در نشستهای بعدی و به خصوص نشست دوم کتابهایی معرفی شوند که مردم به کتابخوانی بیشتر ترغیب شوند تا کتابنخوانی! کتابهای معرفی شده در نشست اول که بیشتر در راستای هدف دوم بود!
++++ تصمیم بنده برای کــوچ از بلاگفا جدی است و بزودی زود آدرس میزبان جدید را هم اعلام خواهم کرد. البته سفره صبحانه اینجا بطور کامل تعطیل نمیشود.
+++++ بیاینترنتی همچنان در منزل ما پس از 10 ماه بیداد میکند. چون هنوز تلفن نداریم! چه میشود کرد؛ مسئولان همچنان دوست دارند با مسکن مهر، بیمهری کنند!
++ نشست دوم یزد تقریباً حکومتی است. مکان جلسه استانداری است و ارائه دهندگان هم تقریباً همگی از مسئولانند. شرایط خاصی است که امیدوارم باز همان مخاطبان اصلی (یعنی عامه مردم) از آن منتفع شوند.
+++ امیدوارم در نشستهای بعدی و به خصوص نشست دوم کتابهایی معرفی شوند که مردم به کتابخوانی بیشتر ترغیب شوند تا کتابنخوانی! کتابهای معرفی شده در نشست اول که بیشتر در راستای هدف دوم بود!
++++ تصمیم بنده برای کــوچ از بلاگفا جدی است و بزودی زود آدرس میزبان جدید را هم اعلام خواهم کرد. البته سفره صبحانه اینجا بطور کامل تعطیل نمیشود.
+++++ بیاینترنتی همچنان در منزل ما پس از 10 ماه بیداد میکند. چون هنوز تلفن نداریم! چه میشود کرد؛ مسئولان همچنان دوست دارند با مسکن مهر، بیمهری کنند!